شخصیت و خصوصیات اخلاقی افراد را از جنبههای مختلفی میتوان بررسی کرد و کلمات متفاوت و بسیاری در زبان انگلیسی برای توصیف این ویژگیها وجود دارد که در این مطلب به تعدادی از آنها میپردازیم. در ادامه مطلب با ترجمه آنلاین فارسیز همراه باشید.
اجازه دهید با توصیف هوش افراد شروع کنیم، یکی از رایجترین کلمات برای توصیف آدم باهوش، “smart” است. “clever” نیز برای توصیف آدم باهوش و خلاق به کار میرود که میتواند راهحلهای منحصر به فرد و غیرمنتظره برای مشکلات پیدا کند. صفت “wise” یا عاقل برای توصیف کسی به کار میرود که تجربه بسیاری در زندگی دارد و قدرت تصمیمگیری خوبی دارد.
متضاد کلمه “smart” کلمات “stupid” و “dumb” هستند. در استفاده از این کلمات احتیاط کنید زیرا توهین آمیز هستند. متضاد کلمه “wise” کلمه “foolish” است که درک درستی از مسائل ندارد یا نمیتواند راه حل خوبی برای مشکلات پیدا کند.
به کسی که خیلی اعتماد به نفس دارد و خودش را بالاتر از دیگران میبیند، “arrogant” میگویند. به کسی که خیلی به ظاهرش اهمیت میدهد، “vain” میگویند.
متضاد “arrogant” کلمه “humble” است که در توصیف فرد متواضعی که توجه زیادی به نقاط قوت و برتری خود ندارد. اعتماد به نفس افراد تاثیر زیادی روی نحوه تصمیمگیری آنها دارد، افرادی که تصمیمهای قطعی و جدی میگیرند و به تصمیم خود اعتماد دارند، “decisive” نامیده میشوند. متضاد آن “indecisive” یا “wishy-washy” است، یعنی کسی که insecure یا بی اعتماد به نفس است و برای گرفتن تصمیم نهایی مشکل دارد. یا مدام بین این انتخاب و آن انتخاب در حرکت است. این افراد معمولا “sensitive” یا حساس هم هستند و عواطف آنها خیلی زود آسیب میبیند.
این سه فرم فعل Be ممکن است کمی گیج کننده باشد و شاید در استفاده درست و بجا از آنها در ترجمه تخصصی مقاله و متون انگلیسی دچار مشکل شویم. در ادامه مطلب با سامانه ترجمه آنلاین فارسیز همراه باشید تا به بررسی تفاوت Be و Being و Been بپردازیم.
BE
Be فرم اصلی و ساده فعل است و بعد از to از این شکل فعل استفاده میکنیم. بعد از should و could و would هم باید از Be استفاده کنیم.
مثال:
You need to be ready to leave by 6:30
I want to be fluent in English
You should be ashamed
This could be interesting
I would be happy to help
Being
شکل استمراری فعل Be است و بعد از افعال زیر در جملات استفاده میشود. به خاطر سپردن این موارد به خصوص برای ترجمه فارسی به انکلیسی میتواند بسیار مفید باشد.
am / is / are
(حال استمراری)
was / were
(گذشته استمراری)
مثال:
We can’t access the internet right now because the network is being restarted
When I said that dress doesn’t look good on you, I was just being honest
بعد از افعال زیر نیز میتوانید از Being استفاده کنید.
avoid
enjoy
can’t stand
don’t mind
look forward to
practice
spend time
stop
مثال:
Stop being lazy and help me wash the dishes
نکته مهم: بعد از حروف اضافه مانند of – for – with – after و … همیشه باید از Being استفاده کنیم.
مثال:
The best part of being a teacher is interacting with the students.
Been
قسمت سوم فعل است و بعد از have/has برای حال کامل و بعد از had برای گذشته کامل استفاده میشود.
مثال:
My car has been stolen
مورد استفاده دیگر been بعد از could have و should have و would have است.
مثال:
You should have been on time for your job interview
کلماتی در زبان انگلیسی هستند که شبیه یکدیگرند و حتی تلفظ مشابه دارند. اما معانی متفاوت دارند! این کلمات به خصوص برای ترجمه تخصصی یا ترجمه عمومی میتوانند خیلی گیج کننده باشند، اما نگران نباشید! همین که یک بار فرقشان را بفهمید و به اندازه کافی تمرین کنید، اعتماد بنفسی برای استفاده از آنها خواهید ساخت. برای مطالعه مطالب آموزشی مشابه به وبلاگ ترجمه آنلاین فارسیز مراجعه کنید.
برای بعضی از کلمات زیر، رمزهایی قرار دادهایم تا به شما کمک کند بیاد آورید کدام کلمه کدام
معنی را دارد. شما هم میتوانید برای خود رمزهایی تعیین کنید.
1.Coarse/Course
Coarse/ زبر: (صفت) بافتی که زبر حس میشود، نه نرم
?Is the texture of the jacket you’re wearing smooth or coarse
آیا بافت ژاکتی که پوشیدهای نرم است یا زبر؟
Course/دوره، کلاس: (اسم) مجموعهای از کلاسها که شما برای یادگیری
موضوع خاصی میگذرانید
?Are you currently taking a course to improve your English
آیا در حال حاضر برای تقویت زبان انگلیسی خود کلاس برداشتهاید؟
نکته برای تشخیص دو کلمه از همدیگر:
حرف “u” را در Course/کلاسی که “you/شما” برداشتهاید در نظر بگیرید.
2.Race/Raise
Race/ مسابقه دادن: (فعل) در یک مسابقه زمانی رقابت کردن، مانند دویدن یا دوچرخه سواری
.My neighbor’s children love to race each other home from school
بچههای همسایهی من دوست دارند از مدرسه تا خانه مسابقه دهند.
این کلمه همچنین میتواند به عنوان اسم استفاده شود که به یک رقابت سرعت اشاره میکند.
?Which runner won the race this afternoon
کدام دونده مسابقهی امروز بعد از ظهر را برد؟
Riase/بالا بردن: (فعل) بلند کردن چیزی مانند دستتان یا یک پرچم
نکته برای تشخیص دو کلمه از همدیگر:
تصور کنید که حرف “i” در اینجا مانند این است که کسی دستش را بلند کرده است.
!If you want some ice cream, raise your hand now before I finish the whole tub
اگر بستنی میخواهی، همین الان قبل از اینکه کل ظرف را تمام کنم دستت را بلند کن!
3.Bear/Bare
Bear/ ثمر دادن: (فعل) نتیجه دادن یا میوه دادن
.I hope this tree will bear more apples next year
امیدوارم این درخت سال آینده سیبهای بیشتری بدهد.
Bare/آشکار کردن: (فعل) نمایش دادن یا نشان دادن
.When I opened the door, his dog ran up and started to bare its teeth at me
وقتی در را باز کردم، سگ او دویید و شروع به نشان دادن دندانهایش به من کرد.
Desert/Dessert.4
Desert/بیابان: (اسم) یک زمین گرم و خشک با باران کم و گیاهان و انسانهای کم (برای مثال صحرا)
?If you had to go to the desert for three days, how much water would you bring
اگر مجبور باشید به مدت سه روز به بیابان بروید، چقدر آب همراه خود خواهید آورد؟
Dessert/دسر: (اسم) یک غذای شیرین که در انتهای وعده غذایی سرو میشود (برای مثال، کیک یا بستنی)
.Maybe we should have chocolate ice cream for dessert
شاید بهتر باشد برای دسر بستنی شکلاتی داشته باشیم.
نکته برای تشخیص دو کلمه از همدیگر:
به دو حرف s’s را به عنوان مخفف (کوته سازی) Sweet serving (سرو شیرینی) فکر کنید.
5.Break/Brake
Break/شکستن یا خراب کردن: (فعل) جدا کردن چیزی به قطعات کوچکتر یا اینکه باعث شوید از کار افتد – معمولا بعد از انداختن یا استفاده نادرست
.Please don’t break those expensive Italian vases
لطفا اون گلدونهای ایتالیایی گرون قیمت رو نشکن.
Brake/ترمز کردن: (فعل) سرعت را کم کردن یا متوقف کردن
.You should brake your car when you see someone crossing the street
وقتی میبینید فردی دارد از خیابان عبور میکند باید ترمز بگیرید.